راه رفتن متین خان
عزیز من الان حدود یک ماه و نیمه که راه میری ولی دست و پا شکسته ولی خوب کم کم ولی الان که دیگه یک سال و دو ماه پر شدی خیلی راحت تر راه میری کلمه هایی رو که بیان میکنی عقرب .....................اکه جیش.....................جیش جوجه....................جیجه اینا یادم هس وقتی یه چیزی میخای و بهت نمی دیم میخابی رو زمین و غلت میزنی صبح تا شب هم هر چی میبینی میخای و میگی بده اگه کسی خاست از خونه بره پشت سرش گریه میکنی خانواده پدری و مادری رو میشناسی و به اسم ضداشون میزنیم تو نگنشون میکنی تقریبا وسایل دور و برت و میشناسی
نویسنده :
مامان
13:57
عکسای شب یلدا
دومین یلدا مبارک
سلام بر همگی امشب شب یلدا بود گه تموم شد و ما همگی یعنی مامان و بابا و متین .خاله مریم و خانواده و دایی علی و خانمش و دایی رضا و مامان حون و خانواده عموی مامان یعنی عمو یدالله رفتیم هفت خوان .جای همه سبز بود اونجا مراسم شب یلدا بود و ما همگی از 8 تا 11 اونجا بودیم
نویسنده :
مامان
1:00